آباء نزد یهودیان و مسیحیان:
در عهد عتیق، برگزیدگانی مانند ابراهیم، اسحاق و یعقوب که قوم بنیاسرائیل از نسل آنان هستند؛ «آباء» (پدران) نامیده میشوند. به عنوان مثال در مورد حضرت ابراهیم میخوانیم: «اما اینک عهد من با توست و تو پدر امتهای بسیار خواهی بود. و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلکه نام تو ابراهیم خواهد بود زیرا که تو را پدر امتهای بسیار گردانیدم.»
در عهد جدید، عنوان "آباء" به کسانی اختصاص دارد که ایمان مسیحی را تعلیم دادهاند. پولس میگوید: «زیرا هر چند هزاران استاد در مسیح داشته باشید، لیکن پدران بسیار ندارید زیرا که من شما را در مسیح، به انجیل تولید نمودم.» البته این جملهی پولس در حالی است که حضرت عیسی توصیه کرده بود که پیروانش باهم برادر باشند و هیچ کس خود را "آقا"، "پدر" و "پیشوا" نخواند: «شما آقا خوانده مشوید زیرا استاد شما یکی است، یعنی مسیح و جمیع شما برادرانید. هیچ کس را بر زمین پدر مخوانید زیرا پدر شما یکی است که در آسمان است. و پیشوا خوانده مشوید زیرا پیشوای شما یکی است یعنی مسیح....» بنابر این پدران کلیسا یا پدران اولیه کلیسا، الهیون اولیه و تأثیرگذار، معلمان نامدار مسیحی و کشیشان بزرگی بودند که در قرن 1 تا 7 میلادی می زیستند. آثار دانشورانه آنها مقدمه ای برای قرنهای بعدی بود. این لفظ دربارهٔ نویسندگان و معلمین کلیسا، استفاده میشد نه الزاماً قدیسان.
اهمیت دوره آباء
دوره آباء، یکى از پرشورترین و سازندهترین دورههاى تاریخ تفکر مسیحى است. همین ویژگى کافى است تا این دوره، همچنان یکى از موضوعات مطالعه در سالهاى بسیارى در آینده باشد. این دوره همچنین به دلایل الهیاتى، داراى اهمیت است. هر یک از جریانهاى اصلى مجموعه مسیحیت (از جمله انگلیکان، ارتدوکس شرقى، لوترى، اصلاحشده و کاتولیک رم) دوره آباء را نقطه عطف مهمى در تحولات مربوط به تعالیم مسیحیت مىدانند. هر یک از کلیساهاى یادشده خود را ادامهگر و بسطدهنده، و در موارد لزوم، منتقد دیدگاههاى نویسندگان کلیساى اولیه مىدانند. از باب نمونه، "لنسلوت آندروز" (۱۶۲۶- ۱۵۵۵م)، نویسنده برجسته انگلیکان در قرن هفدهم، اعلام کرد که اساس مسیحیت ارتدوکس، عبارت است از عهدین، سه اعتقادنامه، چهار انجیل، و پنج قرن نخست تاریخ مسیحیت. این دوره اهمیت بسیارى در روشن ساختن شمارى از موضوعات دارد.
تنظیم مناسبات میان مسیحیت و یهودیت
یکى از وظایف اساسى در این دوره، تنظیم مناسبات میان مسیحیت و یهودیت بود. نامههاى پولس در عهدجدید، شاهدى بر اهمیت این موضوع در نخستین قرن تاریخ مسیحیت است، همان گونه که در این دوره پارهاى از موضوعات اعتقادى و عملى مورد بحث قرار گرفت. آیا مسیحیان غیریهودى ناگزیر از عمل ختنهاند؟ چگونه مىتوان عهد عتیق را به درستى تفسیر کرد؟
تقسیم بندی آباء کلیسا
مورخان مسیحی آباء کلیسا را به چند گروه تقسیم میکنند. گاهی آنها را در ارتباط با شورای نیقیه (325میلادی) آباء قبل و بعد از شورای نیقیه یا به عبارتی دیگر «آباء متقدم» و «آباء متاخر» میخوانند. دوره آباء متقدم همان دوره خفای مسیحیت و دوره دفاعیهنویسی برای مقابله با افکار مشرکین و سایر ادیان محسوب میشود. در این دوران، پدران مدافعهنویس یونانی که نسل پس از پدران رسولند به بررسی کلامیتر از اعتقادات مسیحی پرداخته و از فلسفه یونان امداد جستهاند. دوره متأخر آباء (از حدود 310 تا 451) را شاید بتوان نقطه عطفى در تاریخ الهیات مسیحى دانست. در این زمان، الهیدانان از آزادى عمل برخوردار بودند و هراسى از تعقیب و آزار نداشتند و مىتوانستند با رشتهاى از موضوعات مواجه شوند که اهمیت بسیارى در تثبیت اجماع الهیاتى نوظهور در کلیساها داشت. تثبیت چنین اجماعى، مستلزم بحثهایى گسترده و فرایند فراگیر دردناکى بود که طى آن کلیسا دریافت که باید بر اختلافات و کشمکشهاى مستمر فایق آید. با این حال، مقدار مهمى از وفاق ـ که سرانجام در اعتقادنامههاى جهانى تبلور یافت ـ در همین دوره سازنده شکل گرفت. گاهی نیز بر اساس دورههای تاریخی به گروههای جغرافیایی یا فکری تقسیم کردهاند و گاهی آنها را از لحاظ زبان به دو گروه «آباء یونانی زبان» و «آباء لاتینی زبان» تقسیم میکنند. به نظر میرسد که تقسیم آخر برای درک چگونگی شکل گرفتن تفکر مسیحی، تبیین تاریخی و شرح اعتقادات آن مناسبتر از دیگر تقسیمها باشد. آباء یونانیزبان نسل پس از پدران رسولی هستند که کار خود را با دفاعیهنویسی آغاز نمودند. آنان در برابر فیلسوفان مشرک یونانی، مجبور به دفاع از عقاید مسیحیت به زبان خود آنها بودند به همین دلیل در مباحث الاهیاتی خود بیشتر به فلسفه روی آوردند و از مباحث مهم فلسفی در سخنان و نوشتههای خود بهره جستند. از آن سو آباء لاتینیزبان که از قرن سوم کار خود را با ترتولیان آغاز کرده و شروع به تعریف و تبیین اصول الاهیات مسیحی به زبان لاتینی نموده بودند؛ کمتر به مباحث فلسفی پرداخته و بیشتر از نقل و مسائل موجود در سنت و کتاب مقدس بهره میجستند.
الاهیدانان برجسته این دوره
بر اساس تقسیمبندی بالا، میتوان آباء بزرگ این دوره را در دو بخش معرفی کرد.
- برجستهترین آباء یونانیزبان عبارتند از:
پولیکارپ شهید (شاگرد یوحنای رسول)، ژوستین شهید (نخستین مدافعه نویس، طرفدار فلسفه، قائل به نظریه لوگوس بذرافشان)، کلمنت اسکندرانی (موسس مکتب فلسفی و تفسیری اسکندریه)، اریگن (طرفدار سلسله مراتب الوهی، تحت تاثیر ناستیسیزم)، ایرنئوس اهل لیون (پل ارتباطی بین الاهیات یونانی و الاهیات لاتینی، مقابله با بدعت گنوسی و تأکید بر سلسلهمراتب رسولی)، آتاناسیوس (مدافع الوهیت پسر)، گریگوری نازیانزنوسی و باسیل (آباء کاپادوکیهای، تعریف و تبیین تثلیث)، یوحنای زریندهان (اسقف قسطنطنیه، قابلیت بیمانند و شگرف در موعظه)، پلاگیوس (آزادی اراده انسان)، نسطوریوس (طرفدار نظریه دو طبیعت و دو ذات، مریم مادر خدا نیست)، سیریل (مونوفیزیت و مریم مادر خدا)، یوحنای دمشقی (غالبا به عنوان آخرین نفر از پدران یونانی کلیسا نامیده میشود، جمع آوری تعالیم قبلی پدران کلیسا در یک مجموعه نظام مند و مدون). البته روشن است که تمامی این شخصیتها مورد قبول همهی کلیساها نیستند. برخی از این شخصیتها تنها مورد قبول یک کلیسا و برخی نیز تنها در گذشته، مورد قبول برخی از گروههای مسیحی بودهاند.
- برجستهترین آباء لاتینی نیز عبارتند از:
ترتولیان (پدر الاهیات لاتینی، مدافع نظریه مونتانیست، مبدع بیش از 50۰ واژه مسیحی از جمله تثلیث)، آمبروز (اسقف شهر میلان، قائل به نظریه کلیسا بالاتر از امپراطور، طرح روش تمثیلی در کلیسای غرب)، جروم (ترجمه کتاب مقدس به زبان لاتینی یا همان ترجمه ولگات)، سیپریان (اسقف کارتاژ در قرن دوم، نقش مهم در مناقشه دوناتیستی)، اورلیوس آگوستین اهل هیپو (بزرگترین و پرنفوذترین متفکر کلیسای مسیحی در سراسر تاریخ کلیسا، نظریه کلیسا، تساوی صدور روحالقدس، تساوی رتبه، فیض، آنتی پلاگیوس)، گریگوری کبیر(خادم خادمین خدا)
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.