کارگاه روش شناسی تاریخی دکتر احمد پاکتچی که سال 1395 برگزار شده، ایشون در این کارگاه مطالب فوق العاده ای درباره روش شناسی تاریخی اراد فرمودند، که اگر به تاریخ علاقه دارید حتما مطالب رو پیگیری کنید؛
علم تاریخ
جلسه اول (اصول تحقیق تاریخی؛ یک محقق تاریخی چگونه فکر می کند؟)
علم تاریخ از قرن هجدهم مورد توجه جدی قرار گرفت -علم تاریخ با خود تاریخ متفاوت است- علم تاریخ علمی است که تاریخ را مورد مطالعه قرار می دهد، علم تاریخ، فلسفه تاریخ هم نیست، علم تاریخ ناظر به نحوه عملکرد مورخ و پژوهشگر تاریخی در روند مطالعات تاریخ است.
اصول کلیدی در تفکر تاریخی:
اصل اول؛ تاریخ به مثابه بازسازی (History as reconstruction)
بازسازی تاریخی به مقدمه ای مهم نیاز دارد و آن واسازی منابع و متون تاریخی در دسترس است، منابع تاریخی به دلایل ذیل عمدتا مورد تحریف، بزرگنمایی یا کوچک نمایی و یا سانسور و مواردی از این دست میشوند لذا پژوهشگر تاریخی باید ابتدا باید به واسازی متون تاریخی بپردازد.
تاریخ چرا؟ (بررسی اغراض تاریخ نویسان، تاریخ نگاران و استفاده کنندگان از تاریخ)
اینکه تاریخ چرا؟ سوال مهمی است که کمتر به آن پرداخته شده.
- تاریخ برای سرگرمی؛ کسی که تاریخ را برای سرگرمی می خواند هدف برداشت علمی از آن ندارد، تاریخ نویسی به این هدف کتاب های تاریخی را به رمان و سبک رمان نویسی نزدیک می کند چر ا که تاریخ اینطور جذاب تر ئ سرگرم کننده تر خواهد شد
- تاریخ برای عبرت؛ اگر تاریخ به هدف عبرت آموزی و اخلاق مداری نوشته شود عمدتا موارد منفی و انسانهای منفی تاریخ را سانسور کرده و یا حذف می کند یا در مورد خوبی ها و بدی های تارییخی اغراق می کند، در حالیکه در واقعیت تاریخی همه انسانها بجز معصومان خاکستری هستند
- آموزش دینی؛ در تاریخ نویسی به هدف آموزش دینی مورخ ممکن است تحت یک عقیده دینی تاریخ را به گونه دیگری ببیند
- سیاست و ایدئولوژی سیاسی؛ تاریخ نویسی در تحت سیطره یک دولت باعث می شود مورخ تاریخ را برای جلب رضایت دولت و ایدئولوژی حاکم به گونه ی دیگری بنویسد
- تاریخ به مثابه خاطرات
- تاریخ به مثابه هویت؛ بسیاری فرقه ها تاریخ را برای بازسازی هویت و ارتقا آن انجام می دهند مانند برخی از خوارج در جامعه اسلامی
- تاریخ به مثابه تعلیم و تربیت
- تاریخ به مثابه ثبت وقایع
- تاریخ به مثابه خلاقیت و ساماندهی امور بی سامان؛ جنبه هنری
- تاریخ به مثابه مدیریت زمان
*تعارض میان تاریخ و اسطوره سازی* (یا چالش میان تاریخ و اسطوره)
مورخین بر عکس اسطوره نویسان در پی روایتی از تاریخ هستند که ملموس و عینی و واقعی باشد در حالیکه اسطوره نویسان واقعیت ها را تبدیل به امور غیر واقعی کرده و در آنها اغراق می نمایند. لذا یکی از وظایف مورخ اینست که باید امور غیر واقعی و اسطوره وار را تبدیل به امور واقعی و ملموس کند لذا آمیختگی روایات تاریخی با اسطوره ها چالشی بزرگ پیش روی مورخین است.
*کوشش برای بافت یابی* یا context
بافت به این معنا است که هر پدیده ای در یک بافت یا موقعیت به وجود آمده پس برای درک درست یک پدیده باید دید در چه فضایی به وجود آمده است. نقطه مقابل بافت یابی بافت زدایی است که در اسطور اتاق می افتد. یعنی در اسطوره سازی به مسأله بافت هیچ دقت و توجهی نمی شود.
مثال: در تاریخ آمده که شاه اسماعیل صفوی پس از روی کار آمدن و در بدو به دست گرفتن قدرت تشیع را در همه جای ایران رواج داد. در حالیکه این روایت بیشتر اسطوره به نظر می رسد تا واقعیت تاریخی، به دلایل ذیل:
یکی اینکه در تجربه تاریخی بارها و بارها دیده شده که قدرت های سیاسی از احساسات مذهبی مردم به نفع خواسته های سیاسی خود استفاده کرده اند و به نوعی خود را موافق خواسته های مذهبی مردم قرار می دهند تا مشروعیت سیاسی خود را تضمین بخشند، حال در فضایی که یک قدرت سیاسی در بدو تشکیل خود و در ضعیف ترین حالت اقتدار خود قرار دارد و هنوز پایه های قدرت خود را محکم نکرده چگونه می تواند به این سرعت با باور مذهبی اکثریت ایران آن دوره مبارزه کرده و در عین حال حکومت هم تشکیل دهد؟ این روایت تاریخی بیشتر به یک اسطوره شباهت داشته که در آن مسئله بافت نادیده گرفته شده.
سه نوع مواجهه پژهشگر تاریخی با گزارش های تاریخی:
مواجهه گفته ای (text)، مواجهه بافتی (context)، مواجهه گفتمانی (discourse)
مواجهه گفته ای؛ ریسک بسیار بزرگی دارد چون راوی هر چه می تواند گفته باشد، راست یا دروغ، راست آمیخته با غلو و...
مواجهه بافتی؛ در این مواجهه ریسک بسیار پایین می آید، چون توجه به بافت می تواند درک صحیح تری از روایت به ما بدهد.
مواجهه گفتمانی؛ در مواجهه گفتمانی به اینکه اخبار در چه فضای گفتمانی تولد شده اند توجه می شود یک راوی به راحتی می تواند یک گفته را بسازد ولی نمی تواند به راحتی یک گفتمان را به دروغ بسازد.
نتیجه: پژوهشگر هر چه از توجه به گفته به سمت توجه به بافت و گفتمان پیش برود میزان صحت گفته هایش بیشتر میشود.
توجه به جزئیات در پدیده های تاریخی؛
یکی از مسائلی که مورد اتفاق همه مورخین است کلیات پدیده های تاریخی است، اما هنر یک پژوهشگر تاریخی دقت به جزئیات یک پدیده است که مورد اختلاف مورخین می باشد.
نقد رویکرد پیش رونده (progressive) به تاریخ؛
اگر کسی فکر کند روند تاریخ همیشه روندی رو به پیشرفت بوده و همه ملت ها همیشه رو به پیشرفت و صعود بوده اند در اشتباه است. چرا که روند تاریخ همیشه رو به پیشرفت نبوده و نیست. درست است که مصری ها سه هزار سال پیش اهرام را با فورمول های بسیار پیچیده ساختند اما این دلیل نمی شود که اکنون از بهترین ریاضیدانان جهان باشند، یا اینکه جالب است که در ایران دوره داریوش هخامنشی بانکی وجود دشته بنام بانک ای گی بی که افراد می توانستند از طریق این بانک پولی را به آتن حواله کنند، اما روند این پیشرفت در ایران تداوم پیدا نکرده. بنابراین یک پژوهشگر تاریخی باید مفهوم تغییر را در پدیده های تاریخی جایگزین مفهوم پیشرفت کند.
از اینجا میتونید فایل صوتی این دو جلسه رو دانلود کنید:
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.