کاربردی سازی به چه معنی است؟
کابردی سازی یعنی فهم قرآن کریم با توجه به نیاز های عصر
***
از آیات قرآن کریم در هر عصری از دوره های اسلامی تفسیر و فهمی متناسب با همان عصر و مسائل و مشکلات و دغدغه ها و فرقه بازی های آن دوران در اندیشه علما و مردم نقش می بست استاد پاکتچی در این مورد در نمایشگاه قرآن فرمودند:
ما در مطالعات علوم قرآنی نیاز داریم تا در روشهای کمی و کیفی توسعه جدیی انجام دهیم. خوانش قرآن کریم در فضای فرهنگ عصر نزول و ترجمه فرهنگی آن به زبان عصری یکی از کارهاست. ما باید بتوانیم آنچه که در فضای عصر نزول روی میداده است و افرادی که در آن دوره زندگی می کردند و نسخههایی عملی برای دورههای خود داشتند را درک کرهد و آن را در عصر خودمان بازسازی کنیم.
بحث مهم دیگری این است که ما باید در حوزه تفسیر به استخراج برداشتهای موجود در تفاسیر قرآن، با تکیه بر تاریخ اندیشه و تاریخ گفتمانی و پالایش برداشتها و اقوال برای کاربرد عصری بپردازیم. ما باید چرخشها در تفاسیر را مطالعه کنیم و برای مثال بدانیم که چرا تا تاریخی یک آیه به نحوی فهمیده شده و پس از تاریخی به نحو دیگر فهمیده شدهاند و باید بدانیم کدام مباحث تفسیری مناسب عصر ماست.
حتی بحث استفاده از روشهای کمی مهم است. تا وقتی ما یاد نگیریم از روشهای کمی استفاده کنیم و از نرمافزارهای پیمایشی بهرهمند شویم، قادر به حل مسائل اجتماعی و کاربردیسازی نخواهیم بود. ما درکی از آمار نداریم و ضرورت سنجش واقعیت اجتماعی با استفاده از روشهای پیمایشی و کمی با تکیه بر شاخصهایی برای ارتباط دادن آن به آموزههای قرآن کریم، وجود دارد.
آخرین بحثی که است، بازتولید متناسب آموزههاست. ما ضرورت دارد تا نگاه درجه دوم در کنار نگاه درجه اول داشته باشیم و پژوهش درباره تعامل میان این دو منظر انجام دهیم و ضرورت تعریفی درست از نسبت فرد و جامعه در بازتولید آموزهها وجود دارد و در کنار این ضرورت ها باید به به راهکارهای موثر و روشن در تعامل میان دین و عقل برسیم.
ما فکر میکنیم بازتولید آموزهها این است که آیه و ترجمه را بنویسیم و آدرس آن را بگوییم. تنها ابتکار جدید پلاکاردها این است که آدرس احادیث داده میشود که گاه به خاطر آدرسدهی ضعیف اثر معکوس میتواند داشته باشد.
ما باید مخاطب امروز را بشناسیم، راه مسئله این است که مشخصات جامعه مدرن را شناسایی کنیم. یکی از ویژگیهای تمدن مدرن اهمیت نگاه درجه دوم است که فرد در آن میتواند به نوعی خودشناسی برسد. این ویژگی تمدن جدید است و اگر ما نتوانیم در بازخوانی متون دینی نگاه درجه دوم را در کنار درجه اول داشته باشیم، بازتولیدهای ما بازتولیدهای تاریخ گذشته خواهند بود.
بحث دیگر مسئله فردگرایی است و البته اینجا فردگرایی لجام گسیخته منظور نیست. اینکه در طول ۱۰۰ سال اخیر مسئله تدبر اهمیت پیدا کرده است به این خاطر است که فردگرائی رواج یافته است. در زمان قدیم عدهای مفسر بودند که تفسیر میکردند و بقیه مردم در پای یک موعظه مینشستند الان مسئله تغییر کرده و افراد به دنبال ادراک فردی هستند و احاله به ادراک دیگری در جامعه امروز جایی ندارد. این گونه است که پدیده کاربردیسازی روی میدهد.
مسئله رسیدن به راهکارهای تعامل دین و عقل مهم است که معمولا ما در اینجا جاخالی دادهایم و گفتهایم دین و عقل عین هم هستند. موقعی ما از چالش دین و عقل را حل میکنیم که بتوانیم جاهایی که این دو حرف هم را نقض میکنند راهحل بدهیم و ما باید در مطالعات قرآنی راه کارهایی باید برای این مسئلهها داشته باشیم. مراد از عقل در اینجا عقل به معنای عرفی است، و الا کجا میتوان عقل ایدئال را یافت.انسانهای جامعه امروز انسانهایی معمولیاند که عقلهایشان در تعارض با وحی میتواند باشد.
فرزندان ما مثل ما فکر نمی کنند وتفاوت فکر کردن ما زیاد است و مننمی توانم نسل جدید را درک کنم. ماجرا این است که ما عقلانیتهای متفاوت داریم و دقیقا این مسئله است که ما همدیگر را به بیعقلی متهم میکنیم، راه حل این است که حرفمان را به هم ترجمه کنیم و در اینجا ما نیاز به چنین دانشی داریم تا بتوانیم بازخوانی متفاوتی برای نسلهای دیگر داشته باشیم، اگر ما به هوشها و پسندهای متفاوت توجه داشته باشیم، بازخوانی موفقی از قرآن خواهیم داشت.
ما در کاربردسازی نیازمند مطالعات نسلشناسی هستیم و تفاوت نسلی باید در مطالعات قرآنی خود را نشان دهد و برای همه گروههای سنی و اجتماعی نمیتوان یک بازخوانی ارائه داد. مطالعه در این زمینهها یعنی کاربردیسازی که میتواند ارتباطمان را با جامعه ایجاد کند.
اگر شما از یک فیلسوف اسلامی بپرسید که چه مقدار از امر مورد تجارت اعتباری است و چه مقدار حقیقی، خواهد گفت اکثرش اعتباری است. این در حالی است که ما یک و نیم میلیارد مسلمان داریم که قرآن را کتاب خدا و محور زندگی میدانند و در ۱۴۰۰ سال گذشته قرآن نهادسازی کرده که اینها واقعیات هستند. واقعیات به معنای عینی و فیزیک مراد نیست و مطالعات قرآن نسبت به علوم انسانی دیگر غیرواقعی نیستند.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.