Civilization و نگاه تمدنی در تاریخ

Civilization و نگاه تمدنی در تاریخ

درباره مفهوم تمدن:

Civilization

کلمه civile بنا به دلایلی در تاریخ غرب مفهوم گسترده ای پیدا کرده civil به معنای خانه، اهل خانه و هر کسی که در آ خانه زندگی می گنند، در تفکر رومی روم به یک خانه بزرگ تبدیل شد و تمام کسانی که در روم زندگی می کردند civil  روم محسوب می شدند لذا بعد از این هر یک از شهروندان روم یک civil  می گفتند لذا به تدریج به تمام چیزهایی که به امور شهروندان مربوط می شد صفت civil داده شد صفتی که از اسم cril (احتمالا) اخذ شده بود با گذر زمان و گسترده تر شدن خانواده رومی این اصطلاح تبدیل به معنای خودی و غیر خودی شد (هر چیزی که در داخل محیط رومی بود civil  و هر چه که بیرون از این محیط بود بیگانه تلقی می شد )

Civilization کیویلی شدن (کیلیس شدن): جزئی از خانه شدن، شهروند شدن، برای اینکه کسی کیلیس شود باید مجموعه ای از اتفاقات برای او می افتاد و فرد شرایطی را بدست می آورد پس در نتیجه م توان گفت مفهوم ریشه ای و لغوی Civilization چیزی جز فرآیند خانه ای شدن نبود.

 مفهومی که در مقابل این مفهوم در فضای رومی به وجود آمد این بود که بنا بر قاعده Civilization افراد به دو دسته تقسیم می شدند، یکی گروهی که CIVIL شده اند و دسته ی دیگر CIVIL  نشدند، به دسته دوم بربر (وحشی) می گفتند

پس از اینکه روم از هم پاشید امپراطوری روم تبدیل به کشورهای کوچکتری شد، که اروپای امروزی را تشکیل می دهد، هرچند که روم از بین رفت اما فرهنگ و عقاید رومی فرهنگ اروپای امروزی را ایجاد کرد و تا مدتهای طولانی ارپا و غرب را بعنوان میراث دار فرهنگ روم می دانستند به این ترتیب پس از فضای رومی کسی که در فضای غربی بود CIVIL  و هر کس که در خارج از این فضا بود بربر خوانده می شد.

دوره پس از رنسانس:

پس از مدتها غربی ها به این نتیجه رسیدند که به غیر از غرب انسانهایی هم وجود دارند که دارای فرهنگ و مدنیت خاص خود هستند و تعبیر بربر و وحشی برای غیر غربی ها تعبیر درستی نیست بنا بر این پس از رنسانس به توسعه مفهوم Civilization غرب تمدنهای دیگر را هم به رسمیت شناخت و در کنار تمدن غرب تمدن ها یا CIVILLIZASION های متعددی در کنار تمدن غربی شناخته شد. لذا پس از این دوره تمدن های دیگر به معنی نسخه بدلهای روم شناخته می شدند.

بنا بر این نکته مهم و ظریف و تعیین کننده ای که وجود دارد اینست که مفهوم Civilization در غرب یک مفهوم جامع و کلی است لذا نمی توان از صدها تمدن سخن گفت بلکه تمام تمدن های موجود حتی در تقسیم بندی هانتینگتون، حدود 8-9 تمدن در دنیا بیشتر وجود ندارد که یکی از این تمدن ها تمدن غرب است

کشمکش بین تمدن ها در نگاه تاریخی

نکته ای که مورخان به آن توجه کرده اند اینست که آیا می توان در تاریخ نویسی بجای توجه به برخورد کشورها از برخورد واحد های بزرگتری مانند تمدن ها سخن گفت؟ پاسخ این مسئله مثبت است، به تدریج و با در زمان و شکر گیری مفاهیم مربوطه در این زمینه در قرن نوزدهم نوعی از تاریخ نگاری بر همین اساس شکل گرفت که در آن مورخین به جای توجه به برخورد کشورها به برخورد های تمدنها توجه می کنند. بعبارت دیگر تمدن ها مورد مطالعه قرار می گیرند و نکته مهم این مسئله ادر اینست که وقتیکه به مسائل به دید تمدنی نگریسته می شود بسیار متفاوت خواهند بود تا نگاه کشوری.

مسائل مهم در نگاه تمدنی:

بیشت مسائل فرهنگی هستد که در نگاه تمدنی مورد توجه قرار می گیرند مسائل دین، تغییر دین، اقلیت ها ی دینی، زبان و تغییر زبان، اقلی های قومی و ترکیب های قومی، آداب و رسوم

حکومتها در نگاه تمدنی

اما تنها چیزی که در نگاه تمدنی مهم نیست مسئله حکومتها است، در نگاه تمدنی تنها به شکل کلی حکومت ها توجه می شود مثلا اینکه حکومتها از چه نوعی هستند و چه گرایشات کلی ای دارند اما در کل حکومت در نگاه تمدنی در حایشه بوده و فرع بر مسائل اصلی است.

[برگرفته از فرمایشات استاد احمد پاکتچی]

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندها
بایگانی